رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

دختر پاییزی ما

فلسفه نام گذاری شما

عزیزم اسم گذاشتن برای شما کار خیلی خیلی سختی بود، خودت میدونی مامانی از سال ها قبل دنبال اسامی رویایی برای دختر و پسر آینده اش بود و هر دفعه با یه اسمی شما رو توی ذهنش تصور می کرد...الان تقریبا هر اسمی رو با معنیش بلدمممممم. فکرشو بکن مامانی که این قدر روی انتخاب تخت و کمد، لباس و وسایل شما حساس بود تو انتخاب اسم دیگه چقدر حساسیت به خرج داد. ملاک های انتخاب اسم برای من و بابایی اینا بودن، لوس و سبک نباشه در عین حال شیک و با معنی باشه، مثل بیشتر اسم های دخترای امروزی معنی ظاهری نداشته باشه ، متناسب با نوع تربیت و شخصیتی باشه که ما دوست داریم داشته باشی ،با ابهت و مغرور در عین حال مهربون و دوست داشتنی (قربونت برم با این شخصیتت )، تک بو...
18 آذر 1392

بابای مهربون

رستا جان،الان که دارم برات اینارو می نویسم خیلی دلت انار می خواد ولی انار توی خونه نداریم  ، قربونت برم چند وقت پیش اومدی توی خوابم با اون صورت خوشگلت باهام حرف زدی گفتی مامانی انار و لیمو شیرین بخور، می دونم اگه بابای مهربونت خونه بود زودی میرفت برات انار می خرید مثل اون باری که دلت کیک شکلاتی خونگی می خواست ولی تو خونه شکر نداشتیم، ولی چون شما خیییلللللییی دلت می خواست بابایی با اینکه خسته بود سفارش شمارو انجام داد....حالا دستای کوچولوتو بگیر بالا و از خدا بخواه همه ی باباهای مهربون رو از جمله بابایی خودت، باباغلامرضا و بابا بهرام که هر کاری می کنن تا بچه هاشون کمبودی نداشته باشن صحیح و سالم نگه داره، ...آمین. ...
2 آذر 1392

پاییز ....

عزیزم خیلی خوشحالم که پاییز امسال تو در کنارمون هستی، آخه میدونی من عاشق فصل پاییزم ، دیروز من و شما و بابایی رفتیم پل خواجو، هوای خیلی قشنگ و پاییزی بود اونجا دیدم آدمایی که مثل من عاشق فصل پاییزن کم نیستن، خیلی ها زده بودن زیر آواز، از توی پل صدای چهچه می اومد، هر کس یه چیزی می خوند ...انگار همه عاشق شده بودن...همه چیز خیلی رویایی بود، ما توی حس بودیم و مشغول گرفتن عکاسای پاییزی که یهو یه صدای ناهنجاری توجهمون رو جلب کرد، یه آقای ژاپنی بود که جو گیر شده بود و زده بود زیر آواز، البته آواز که چه عرض کنمممممم ، طلفک فکر میکرد اینا دارن داد و فریاد می کنن که صداشون تو پل پخش شه.... ...
2 آذر 1392

گیس گلابتون 13/6/1392

با اینکه فقط سلامتیت برامون مهم بود ولی ته دلمون می خواستیم ببینیم گیس گلابتونی یا کاکل زری، آخرش معلوم شد خدا یه فرشته کوچولو با یه عالمه برکت و خوشبختی به ماداده... خدا میدونه مامانی اون لحظه تو آسمونا بود      ...
2 آذر 1392